نمک رو زخم من نپاش...
نمک رو زخم من نپاش...
من زخمي غرورتم
با اين همه بدي ببين
هنوز سنگ صبورتم
از درد من قصه نگو
قصه من تکراريه
مردن من هميشگي
واسه دل تو عاديه
جلو چشم غريبه ها
چقد خارو حقير شدم
هيچي ازم نزاشتي تو
وقتي ديدي اسير شدم
وقتي نبودم هيچکسي
با دلت همبازي نبود
خاک سياه نشوندي منو
دلت هنوز راضي نبود
عشقت رو توي سرم نزن
اينقد بهم نگو بمير
همه هستيم مال تو
غرورم رو ازم نگير
چرا هميشه تبرت
توي ريشه دل منه؟؟؟؟
بگو چرا دل منه.
بايد هميشه بشنکه؟؟
چه روزايي که سوختم و..
به پاي تو حروم شدم..
يه عمري من دل بستم و ..
تو چشاي تو گم شدم..
ديگه چي ميخاي از دلم؟؟
هرچي که ميخاستي ديدي!!
يه عشق پاک و بي ريا
توي دلت ميخندي