یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

روز بارانی...

اولین روز بارانی را بخاطر داری؟
غافلگیر شدیم
چتر نداشتیم..
خندیدیم.... دویدیم..
و ب شالاپ شلوپ های گل الود عشق ورزیدیم..

دومین روز بارانی چطور؟
پیش بینیش را کرده بودی..
چتر اورده بودی
من غافلگیر شدم..
سعی میکردی من خیس نشوم.
و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود..

سومین روز چطور؟
گفتی سرت درد میکند
حوصله ی نداشتی سرما بخوری..
چتر را کاملا بالای سر خودت گرفتی
وشانه سمت راست من کاملا خیس شد.

و چندین روز پیش را چطور؟
به خاطر داری؟!
که با یک چتر اضافه امدی..
و مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر تووی هم نرود دو قدم ازهم دورتر راه برویم...؟
فردا دیگر برای قدم زدن نمی ایم
تنها برو.......
(دکتر علی شریعتی)

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: جمعه 5 آبان 1391برچسب:دکتر,علی,شریعتی,خیس,چتر,اضافه,باران,قرار,کنارهم,جداخنده,عشق,زیبا,تنها,برو,
  • صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 154 صفحه بعد


    narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.ir

    یک نفس تا خدا

    روز بارانی...

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا