چه آرامشی دارم!
چه آرامشی دارم!
لحظه لحظه عمرم روشن است به فردایی که نمیدانم چه میشود
به فردایی که نمیدانم میتواند امیدم را بیشتر کند!
امید برای ماندن و بودن
گاه در خلوت خود فکر میکنم به راستی سرانجامم چه میشود؟!
سرانجام این بغض ها,این تنهایی ها,این گله ها
مگر نمیگویند هیچ چیز بر خدا پوشیده نیست
پس چرا این بغض لعنتی را نمیبیند؟!
چرا تنهاییم را سامان نمیدهد؟!
چرا اجازه میدهد به درگاهش گله کنم؟! ..
چرا خدا انقدر صبر دارد!!؟
خسته ام ..
این روزها شده ام چون حرف شکیبایی!
خوبم ولی هیچ کس نباید باور کند!! ...
شب همتون بخیر