دلنوشته
معلم به خط فاصله میگفت خط تیره.
چون میدونست فاصله چه به روز آدم میاره.............................................................................................................................................................................
.برو ای خوب من، هم بغض دریا شو ، خداحافظ
برو با بی کسی هایت هم آوا شو ، خداحافظ
تو را با من نمی خواهم که “ما” معنا کنم دیگر
برو با یک “من” دیگر بمان “ما” شو، خداحافظ . . .
.
من را تو ببخش چشم من کور!
دستم برود به زیر ساطور!
تقصیر دلم نبود دزدی
چشم تو سیاه بود و مغرور!
.دلم برای سادگی ام میسوزد وقتی
دستانت را برایم مشت میکنی
میپرسی: گل یا پوچ ؟
در دلم میگویم : دستهای تو . . .
.روی قبرم بنویسید مسافر بوده است،
بنویسید که یک مرغ مهاجر بوده است،
بنویسید زمین کوچه ی سرگردانیست،
او در این معبر پر حادثه عابر بوده است