یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

سوز عشق ( متن عاشقانه )

فکر کردن به تو ، کار شب و روز من شده ، بس که حالم گرفته است ، چشمانم غرق در اشکهایم شده ….

دیگر گذشت ، تو کار خودت را کردی ، دلم را شکستی و رفتی ….

همه چیز گذشت و تمام شد ، این رویاهای من با تو بود که تباه شد…

انگار دیگر روزی نمانده برای زندگی ، انگار دیگر دنیای من بن بست شده ، راهی ندارم برای فرار از غمهایم…

این هم جرم من بود از اینکه برایت مثل دیگران نبودم، کسی بودم که عاشقانه تو را دوست داشت ،دلی داشتم که واقعا هوای تو را داشت ….

دیگرگذشت ، حالا تو نیستی و من جا مانده ام ، تو رفته ای و من بدون تو تنها مانده ام ، تو نیستی و من اینجا سردرگم و بی قرار مانده ام….

فکر دل دادن و دلبستن را از سرم بیرون میکنم ، هر چه عشق و دوست داشتن است را از دلم دور میکنم،اگر از تنهایی بمیرم هم دلم را با هیچکس آشنا نمیکنم….

دیگر بس است ، تا کی باید دلم را بدهم و شکسته پس بگیرم، تا کی باید برای این و آن بمیرم؟

در حسرت یک لحظه آرامشم ، دلم میخواهد برای یک بار هم که شده شبی را بی فکر و خیال بخوابم…

تو هم مثل همه ، هیچ فرقی نداشتی ، هیچ خاطره ی خوبی برایم جا نگذاشتی ،حالا که رفتی ، تنها غم رفتنت را در قلبم گذاشتی….

گرچه از همان روز اول میخواستمت ، گرچه برایم دنیایی بودی و هنوز هم گهگاهی میخواهمت ، اما دیگر مهم نیست بودنت ، چه فرقی میکند بودن یا نبودنت؟

سوز عشق تو هنوز هم چهره ام را پریشان کرده ، دلم اینجا تک و تنها راهش را گم کرده ، این شعر را برای تو نوشتم بی پرده ، هنوز هم دلت نیامده و خیالت ، خیال مرا پریشان کرده …

 

javahermarket

گاهی دلم می خواهد خودم را بغل کنم!

ببرم بخوابانمش!

لحاف را بکشم رویش!

دست ببرم لای موهایش و نوازشش کنم!

حتی برایش لالایی بخوانم،

وسط گریه هایش بگویم:

غصه نخور خودم جان!

درست می شود!درست می شود!

اگر هم نشد به جهنم...

تمام می شود...

بالاخره تمام می شود...!!!

------------------------

گـاهــﮯ نـدانـسـتـﮧ از یــک نـفـر بـتـﮯ درســت مــیـکـنـﮯ

آنــقـدر بـزرگ کـﮧ از دســت ابـراهـیـم نـیـز کــارـﮯ بـر نـمـﮯ آیـد

-----------------------

گاه دلتنـــــــگ می شوم دلتنـگتر از تمام دلتنگـــــــــی ها

حسرت ها را می شمارم

و باختن ها

وصدای شکستن را

... نمیدانم من کدامین امید را ناامید کردم

وکدام خواهش را نشنیدم

وبه کدام دلتنگی خندیدم

که چنین دلتنگــــــــــــــــم

--------------------------------

مهربانيت را به دستي ببخش ؛ که مي داني با او خواهي ماند ....

وگرنه حسرتي مي گذاري بر دلي که دوستت دارد ... !!!

----------------------

به "سگ" استخون بدی ..

دورت میگرده

واست دم تکون میده !!!

من به تو "دل " داده بودم ... لعنتـــــــــــــــــــی !!!!!

-------------------------

گاهی دلت میخواد همه بغضهات از توی نگاهت خونده بشن...

میدونی که جسارت گفتن کلمه ها رو نداری...

اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری یا جمله ای مثل: چیزی شده؟؟!!!

اونجاست که بغضت رو با لیوان سکوت سر میکشی و با لبخندی سرد میگی: نه،هیچی ...

---------------------------

گاهــی باید نباشــی ... تا بفهمــی نبودنت واسه کی مهمه ...

؟! اونوقته که میفهمی بایــد همیشه با کی باشی ....

------------------------

دلم تنگ شده

براي وقتي كه مي گفتي :دلم واست تنگ شده

دلم تنگه..

براي بودنت

شايدم لبخند خودم

دلم براي همه چيز تنگ شده جز

نبودنت !

-------------------------------

برای خیانت ،

هــــزار راه هــســــت اما هـیــچ کــــدام

به انـــدازه تــــظـــاهـــر

به دوست داشتن کــثـیــف نـیـســـت ...

--------------------------

دارم سعی می کنم همرنگ جماعت شوم،

آهای جماعت...

میشود کمکم کنید؟؟؟؟؟؟

شما دقیقا چه رنگی هستید؟!

رمانتیک...

--------------------------

این روزها تلخ می گذرد ، دستم می لرزد از توصیفش !

همین بس که :

نفس کشیدنم در این مرگِ تدریجی، مثل خودکشی است ،با تیغِ کُند.

---------------------------

کلاغ جان!

قصه من به سر رسید...

سوار شو!

تو را هم تا خانه ات می رسانم...

-----------------------------------

همی گویی غمش را در دل نگهدار

نصیحت گو! نمی گویی دلت کو؟

-------------------------

به ما گذشت نیک و بد، اما تو روزگار

فکری به حال خویش کن، این روزگار نیست

------------------------

به نسل های بعد بگویید ...

که نسل ما نه سر پیاز بود نه ته پیاز ...

نسل ما خود پیاز بود ...

که هر که ما رو دید گریه کرد

--------------------------

اﯾﻨﺠﺎ ﺯﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ...

ﻣﻬﺮﯾﻪ ﺍﺕ ﺁﺏ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﺪ!

ﻗﺎﺿﯽ ﺟﯿﺮﻩ ﺑﻨﺪﯼ ﺍﺵ ﻣﯿﮑﻨﺪ!

آنچه نقد است فقط جان توست،ﮐﻪ ﻗﺴﻂ ﺑﻨﺪﯼ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ!!!

--------------------------

از دنیـــای ِ واقــعـی و نــامــردیــاش ! پنــــاه آوردیــــم بــه دنیــای ِ مـجــازی !

غــافـل از این کــه ، آســمون ، هـــمون آسـمونــه ...

----------------------

سعی نکن متفاوت باشی!

فقط "خوب باش"

خوب بودن به اندازه ی کافی متفاوت است...

--------------------------------

کارمـــان به جایــی رســـیده که طـــوری بایـــد دلتنـــگ شـــویم

که به کســـی بـــرنخـــورد ..!!

---------------------------

وقتی داریم به یکی فکر میکنیم نیست کنارمون!

وقتی میاد کنارمون باشه

دیگه بهش فکر نمیکنیم!

آحرش نفهمیدم زمان چیو حل میکنه؟

---------------------------

از عذاب بی تو بودن،در سکوت خود خرابم

دوری از صورت ماهت،هر نفس میده عذابم

خاطرات با تو بودن شب و روز میاد بخوابم

اینه آخرین کلامم ،بخدا بی تو خرابم

-----------------------------

این روزهــــایم به تظاهر می گذرد...

تظاهر به بی تفاوتی،

تظاهر به بی خیـــــالی،

به شادی،

به اینکه دیگــــر هیچ چیز مهم نیست...

اما . . .

چه سخت می کاهد از جانم این "نمایش"

--------------------------

دلم تنگ است برای کسی که نمی داند...

نمی داند که بی او به دشت جنون می رود دلم...

می دانم که اگر نزدیکش شوم، دور خواهد شد....

پس بگذار که نداند بی او تنهایم...

دور میمانم که نزدیک بماند...

---------------------------

حـقـیـقـت دارد !

کافـی سـت چــمـدان هــایــت را ببــندی

تــا حــاضـر شــونــد ، هـمه

بـــرای ِ از یـــاد بــُـردنــت !

آنـکه بــیشتـر دوستـت میــدارد ، زودتــــر !!!

------------------------------

وامانده ام که تا به کجا می توان گریخت,

از این همیشه ها که ندارند باورم ,

حال مرا نپرس که هنجارها مرا

مجبور می کنند بگویم که بهترم...

---------------------------------

آدمی غــــــرورش را خیلی زیاد .

شاید بیشتر از تمـــــــام داشتــه هــــایــش- دوست می دارد

حالا ببین اگر خودش، غـــــــرورش را بـــه خـــــاطــــر تـــــو، نادیده بگیرد ،

چه قدر دوســتت دارد !

و این را بِفهــــــــــــم آدمیــــــــــزاد !

-------------------------------

بعضي زخــــم ها هســــــت كه هـــــــــر روز بــــايـــد روشونو باز كنــــي

و نـــــــــمـــــــــــــك بپـــــــــــاشــــــــــ ــــي ...

تــــــــا يــــــــــادت نـــــــــــــره كه ســــــــــــــراغ بعضـــــــــــي آدمـــــــــــــا

نبــــــــــــــــــــايـ ـــــــد رفـــــــــــت ، نــــــــــــــبـايـــد! ! !

------------------------------

می گوید: کلمات گـــــــــــاهی بار معنایی خود را از دست می دهند ...

این روزها " دوستـــــت دارم " ها دیگر قلــــــب کســـی را به تپش وا نمیدارد !

و گونه کسی را سرخ نمیکند !

-----------------------------

می گویـــــــــم : مشکل از دوست داشتن نیست مشکل از تکـــــــــرار است ! تنها دو روز در سال هست که نمیتونی هیچ کاری بکنی!

یکی دیروز و یکی فردا .

----------------------------

انسان مجموعه ای از آنچه که دارد نیست؛

بلکه انسان مجموعه ای است از آنچه که هنوز ندارد، اما می تواند داشته باشد .

--------------------------------

دوره، دوره آدم هایی ست که همخواب هم می شوند

ولی هرگز خواب هم را نمی بینند .

--------------------------------

اگرمیخواهی محال ترین اتفاق زندگیت رخ بدهد

باور محال بودنش را عوض کن .

-----------------------------

برنده می گوید مشکل است، اما ممکن

و بازنده می گوید ممکن است، اما مشکل .

----------------------------

زندگی قانون باور ها و لیاقتهاست، همیشه باور داشته باش

لایق بهترین هایی .

--------------------------

زندگی یعنی :

ناخواسته به دنیا آمدن

مخفیانه گریستن

دیوانه وار عشق ورزیدن

و عاقبت در حسرت آنچه دل میخواهد و منطق نمیپذیرد، مردن .

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 22 مرداد 1391برچسب:حسرت ,عذاب,مسبی,فروشگاه اینترنتی,ایران مارکت,سکوت,نفس,خراب,شب,کلام,خدا,
  • لیلی زندگی کن !!

    لیلی قصه اش را دوباره خواند . برای هزارمین بار.... ومثل هربار لیلی قصه باز هم مرد

    لیلی گریست وگفت :کاش اینگونه نبود

    خدا گفت :هیچ کس جزتو قصه ات را تغییر نخواهد داد !!

    لیلی! قصه ات را عوض کن...

    لیلی اما میترسید . لیلی به مردن عادت داشت .

    تاریخ به مردن لیلی خو کرده بود..

    خدا گفت : لیلی عشق میورزد تا نمیرد . دنیا لیلی زنده میخواهد

    لیلی آه نیست . لیلی اشک نیست . لیلی معشوقی مرده در تاریخ نیست ..

    لیلی ! زندگی کن...

    اگر لیلی بمیرد ، دیگر چه کسی لیلی به دنیا بیاورد ؟

    چه کسی گیسوان دختران عاشق را ببافد؟...

    چه کسی طعام نور در سفره های خوشبختی بچیند؟

    چه کسی غبار اندوه را از طاقچه های زندگی بروبد؟ ؟..

    چه کسی پیراهن عشق را بدوزد ؟ ؟ ...

    لیلی قصه ات را دوباره بنویس ..

    لیلی به قصه اش بازگشت....

    این بار اما نه به قصد مردن .

    که به قصد زندگی .

    و آن وقت به یاد آورد که تاریخ پر بوده از لیلی های ساده گمنام .......

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 22 مرداد 1391برچسب:لیلی,هزار,زمین,ترس,عادت,مردن,خوشبختی,پیراهن,عشق,زندگی,,
  • فریاد

    فریاد من


    ۱ دیدگاه

    من سکوت خویش را گم کرده ام

    لاجرم در این هیاهو گم شدم

    من ، که خود افسانه می پرداختم

    عاقبت افسانه ی مردم شدم

    ای سکوت ، ای مادر فریادها

    ساز جانم از تو پر آوازه بود

    تا در آغوش تو ، راهی داشتم

    چون شراب کهنه ، شعرم تازه بود

    در پناهت برگ و بار من شکفت

    تو مرا بردی به شهر یادها

    من ندیدم خوشتر از جادوی تو

    ای سکوت ، ای مادر فریادها

    گم شدم در این هیاهو ، گم شدم

    تو کجایی تا بگیری داد من؟

    گر سکوت خویش را می داشتم

    زندگی پر بود از فریاد من

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: جمعه 20 مرداد 1391برچسب:فریاد,مدرسه,فروشگاه اینترنتی,مسبی,ایرانمارکت,سکوت,شهر,ساز,جان,اغوش,شعر,پناهومادر,
  • ارزو های بی پایان

    تو می رفتی و من می ماندم و یک عمر شبگردی

    من و در بیش رویم سایه های شوم نامردی

    تو میرفتی و دامان زلالت می وزید از دور

    و من فریاد میکردم که شاید باز گردی

    تمام ردبایت را دیدم کوچه در کوچه

    ولی بی اعتنا رفتی چه بد آری چه بد کردی

    ولی هر جا که باشم با منی ای خوب میدانم

    حضورت حسه آرامیست بشت این همه سردی

    شبی می آیی و خاکسترمرا لمس خواهی کرد

    ولی ایمان به این دارم که روزی باز میگردی

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: جمعه 20 مرداد 1391برچسب:ارزو,بی اعتنا,سایه,لمس,التماس,مسبی,فروشگاه اینترنتی,ایران مارکت,
  • دلم پر از حرف هایی ست......................


    بعضی وقت ها سکوت می کنی چون آنقدر رنجیده ای که

    نمی خواهی حرفی بزنی.

    بعضی وقت ها سکوت می کنی چون واقعاً حرفی

    واسه گفتن نداری.

    گاه سکوت به اعتراضه

    گاهی هم به انتظار

    اما بیشتر سکوت واسه اینه که هیچ کلمه ای نمی تونه

    غمی رو که تو در وجودت داری توصیف کنه ................................................................................می مانم تا برگردی
    دنیا برای هر دوی ما جا دارد
    اما دنیای ما زمانی رنگی ست که با هم باشیم
    خسته نمی شوم
    زیبای من
    می مانم تا برگردی

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: جمعه 20 مرداد 1391برچسب:می مانم تا برگردی,فروشگاه اینترنتی,سکوت,اعتراض,مسبی,ایران مارکت,
  • ..................

    شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد
    اما درهای رحمت خداوند همیشه به روی شما باز است ...
    و این قدر به فكر راه های دررو نباشید ... !!
    خدا كه فقط متعلق به آدم های خوب نیست
    خدا، خدای آدم های خلافكار هم هست
    فقط خود خداست كه بین بندگانش فرقی نمیگذارد
    او: اند ِ لطافت
    اند ِ‌ بخشش
    اند ِ بیخیال شدن
    اند ِ چشم پوشی و رفاقت است ...



    قسمتی از دیالوگ ماندگار پرویز پرستویی در فیلم مارمولک :

    ......................................................کدوم انگشتتو بیشتر دوست داری؟

    آیا تا به حال بطور دقیق به انگشتان دستان خود نگاه کرده‌اید؟ تا به حال فکر کرده‌اید که به کدامیک علاقه بیشتری نسبت به بقیه دارید؟ با دقت نگاه کنید، سپس توضیح مربوط به آن را بخوانید:

    انگشت شماره 1 (انگشت شست)
    این انگشت نماد مسایل مادی و ثروت است و کسانی که این انگشت را انتخاب می‌کنند، اقتصاد دانان خوبی هستند و معمولا از نظر مالی در وضعیت خوبی قرار دارند.

    انگشت شماره 2 ( انگشت سبابه يا اشاره .. هموني كه بعضي وقتا يعضيا ميكنن تو بينيشون)
    این انگشت نماد کار می‌باشد و اشخاصی که به این انگشت اهمیت بیشتری می‌دهند انسان‌های کاری هستند و بطور کلی وجدان کاری خوبی دارند و موفقیت زیادی در کارها دارند.

    انگشت شماره 3 ( انگشت وسط)
    این انگشت میزان اهمیت به خود فرد را نشان می‌دهد، افرادی که این انگشت را انتخاب می‌کنند، در مورد همه چیز اول به خود اهمیت داده و تا حدودی خودپرست و خودخواه هستند.

    انگشت شماره 4 ( انگشت خريت.. هموني كه حلقه ازدواج ميندازن توش)
    این انگشت نماد محبت و عشق است و کسانی که این انگشت را انتخاب می‌کنند، انسان‌های احساساتی و عاطفی هستند و همواره به دنبال محبت و خوشحال کردن دیگران هستند.

    انگشت شماره 5 ( انگشت كوچيكه)
    این انگشت نماد خانواده و فرزند هست و کسانی که به این انگشت علاقمند هستند، افرادی هستند که به خانواده پایبند بوده و به زندگی مشترک و بطور کلی روابط بین افراد اهمیت می‌دهند.
    .........................وقتی که نیستی

    با دیدن هر صحنه عاشقانه ای

    احساس یک پرانتز را دارم

    که همه ی اتفاقات خوب خارج از آن می افتد
    ........................................................

    javahermarket

    حق دختران سرزمين من

    به دختراى ايرانى بايد مدال شجاعت و استقامت داد!
    مانتو كوتاه مى پوشه ؛نگاه آنچنانى بهش مى كنن ميگن نپوش تا نگات نكنن ؛
    توى نت تيكه ميندازن بهش!! ميگن عكس نذار تا حرف نشنوى ؛
    توى تاكسى مردك ميچسبه بهش!! ميگن سوار نشو تا نچسبن بهت ؛
    توى دانشگاه استاد بهش نظر داره!! ميگن خب درس نخون تا بهت نظر نداشته باشن ؛
    و كلا هر جا ميره به جرم دختر بودن بايد از رسولان الهى حرف بشنوه ؛
    من دو تا راه حل پيشنهاد مى كنم:
    يا تمام دخترا رو بكشيم يا مردها رو توجيه كنيم كه اين دخترم به اندازه تو حق حضور در اجتماع رو داره...

    javahermarket

    از دکتر شریعتی

    با تو، همه ی رنگهای این سرزمین مرا نوازش می کند
    با تو، آهوان این صحرا دوستان همبازی من اند
    با تو، کوه ها حامیان وفادار خاندان من اند
    با تو، زمین گاهواره ای است که مرا در آغوش خود می خواباند
    و ابر، حریری است که بر گاهواره ی من کشیده اند
    و طناب گاهواره ام را مادرم، که در پس این کوه ها همسایه ی ماست در دست خویش دارد

    با تو، دریا با من مهربانی می کند
    با تو، سپیده ی هر صبح بر گونه ام بوسه می زند
    با تو، نسیم هر لحظه گیسوانم را شانه می زند
    با تو، من با بهار می رویم
    با تو، من در عطر یاس ها پخش می شوم
    با تو، من در شیره ی هر نبات میجوشم
    با تو، من در هر شکوفه می شکفم
    با تو، من در هر طلوع لبخند میزنم، در هر تندر فریاد شوق می کشم، در حلقوم مرغان عاشق می خوانم و در غلغل چشمه ها می خندم، در نای جویباران زمزمه می کنم
    با تو، من در روح طبیعت پنهانم
    با تو، من بودن را، زندگی را، شوق را، عشق را، زیبایی را، مهربانی پاک خداوندی را می نوشم
    با تو، من در خلوت این صحرا، در غربت این سرزمین، در سکوت این آسمان، در تنهایی این بی کسی، غرقه ی فریاد و خروش و جمعیتم، درختان برادران من اند و پرندگان خواهران من اند و گلها کودکان من اند و اندام هر صخره مردی از خویشان من است و نسیم قاصدان بشارت گوی من اند و بوی باران، بوی پونه، بوی خاک، شاخه ها ی شسته، باران خورده، پاک، همه خوش ترین یادهای من، شیرین ترین یادگارهای من اند.
    بی تو، من رنگهای این سرزمین را بیگانه میبینم
    بی تو، رنگهای این سرزمین مرا می آزارند
    بی تو، آهوان این صحرا گرگان هار من اند
    بی تو، کوه ها دیوان سیاه و زشت خفته اند
    بی تو، زمین قبرستان پلید و غبار آلودی است که مرا در خو به کینه می فشرد
    ابر، کفن سپیدی است که بر گور خاکی من گسترده اند
    و طناب گهواره ام را از دست مادرم ربوده اند و بر گردنم افکنده اند

    بی تو، دریا گرگی است که آهوی معصوم مرا می بلعد
    بی تو، پرندگان این سرزمین، سایه های وحشت اند و ابابیل بلایند
    بی تو، سپیده ی هر صبح لبخند نفرت بار دهان جنازه ای است
    بی تو، نسیم هر لحظه رنج های خفته را در سرم بیدار میکند
    بی تو، من با بهار می میرم
    بی تو، من در عطر یاس ها می گریم
    بی تو، من در شیره ی هر نبات رنج هنوز بودن را و جراحت روزهایی را که همچنان زنده خواهم ماند لمس می کنم
    بی تو، من با هر برگ پائیزی می افتم
    بی تو، من در چنگ طبیعت تنها می خشکم
    بی تو، من زندگی را، شوق را، بودن را، عشق را، زیبایی را، مهربانی پاک خداوندی را از یاد می برم
    بی تو، من در خلوت این صحرا، در غربت این سرزمین، در سکوت این آسمان، در تنهایی این بی کسی، نگهبان سکوتم، حاجب درگه نومیدی، راهب معبد خاموشی، سالک راه فراموشی ها، باغ پژمرده ی پامال زمستانم.
    درختان هر کدام خاطره ی رنجی، شبح هر صخره، ابلیسی، دیوی، غولی، گنگ وپرکینه فروخفته، کمین کرده مرا بر سر راه، باران زمزمه ی گریه در دل من، بوی پونه، پیک و پیغامی نه برای دل من، بوی خاک، تکرار دعوتی برای خفتن من، شاخه های غبار گرفته، باد خزانی خورده، پوک، همه تلخ ترین یادهای من، تلخ ترین یادگارهای من اند.

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: جمعه 20 مرداد 1391برچسب:از دکتر شریعتی,طبیعت,یاس,لبخند,نبات,گرد وغبار,فروشگاه اینترنتی,اهو,گرگ,بیگانه,
  • دیگر دلم تنگ نمیشود

    نه از فلسفه كلامی میدانم ...
    و نه منطق ..
    میگنجد در كلام من !..

    بی استدلال دوستت دارم !..
    ...
    وه كه دوست داشتن ..!!
    چه كلام كاملـــی ست !
    و من چقدر ..
    دلم ..
    تنگِ دوست داشتن توست........................................................................ ............................................................................................................................................................

    دیگر دلم برای هیچکس تنگ نمی شود

    حتی خودم

    عادت مان دادند که نباید دلتنگ شد.....

    نباید عاشق شد_ نباید دوست داشت

    فقط زیر چشمی نگاه کن!

    آه و حسرت هایت را در سینه نهان کن

    و چشمان بارانیت را

    زیر چتر رویاهایت بگیر!

    بگو دلم دیگر برای هیچکس تنگ نمی شود

    حتی خودم!!

    javahermarket


    narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.ir

    یک نفس تا خدا

    سوز عشق ( متن عاشقانه )

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا