از چــه بنــو يـــســـــــــــم؟
از چه بنويسم؟
از آسماني که هميشه در حال عبوراست؟
يا از دلي که سوتو کور است؟
از زمين بنويسم يا از زمان يا از يک نگاه مهربان؟
از خاطراتي که با تو در باران خيس شد؟
يا از غزلهايي که هيچ وقت سروده نشد؟
از چه بنويسم ؟؟
از نامه هاي که هيچوقت بسو يت نفرستادم ؟
يا از ترانه هاي که هرگز برايت نخواندم؟
از چتري که هرگز زير آن نايستاديم؟
يا از بدرودي که هرگز بر زبان نياورديم؟
من عاشق بياباني هستم که هرگز قسمت نشد با هم در آن قدم بزنيم
من دل بسته درختي هستم ....
که فرصت نشد اِسممان را رويش حک کنيم.....
من منتظر پنجرهاي هستم که عطر تو را دوباره
به من نشان دهد....