یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

سکوت کافیست

دوباره برگشت
و باز هم غروب یعنی برگرد به خانه
به دلتنگی ها
و به بی اویی
راستی سلام
دوباره در همان جاده ام
فصل شهریور ماه است
بوی پاییز اما میدهد
پاهایم خیلی خستس
و دوباره این سردرد نشسته است
راستی خدایا
دوست داری کمی با من هم مسیر شوی
کنارم خالیست
به لطف تو خالی شده است
دوست داری هم شانه من
قدم زنی
کمی این مسیر را بیایی ببینی چه طعمهایی دارد
شور و شیرین
پر از خاطرات و آخرش دلگیری
پراز کار و دوندگیست
و بازهم
کفشهای خسته من
و این درد
..
دوست داری کمی دستهایت را بگیرم
دیگر خالی است
سرد هم ماند
نترس
گرمایی ندارد که دلت را بلرزاند
همراه میشوی کمی با من
اینبار کمی تو حرف بزن
لبهایی واژه ام خاموشند
خسته اند
دیگر گوشهایم
تشنه ترند تا لبهایم
بیا کمی حرف بزن
سکوت کافیست
بیا قسمت را تغیر دهیم
باشد هرچقدر دوست داشتی مرا دعوا کن
گله کن
فقط کمی حرف بزن
دارم پیر میشوم
بی تو
بی او

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:دلنوشته,خسته,لب,سکوت,خاموش,دعوا,عاشقانه,تشنه,سکوت,غروب,شهریور,خانه,
  • صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 154 صفحه بعد


    narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.ir

    یک نفس تا خدا

    سکوت کافیست

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا