یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

گم می کنی ...

گم می کنی در خاطرت ، بود و نبودم را . . .

یک شب بیا مهتاب و روشن کن حدودم را

شبهای مالامال ِ از فقر و رکودم را . . .

یک شب ، بیا سیلی بزن بر صورت مرداب

باخود ببر تا سینه ی امواج ، رودم را . . .

آشفته می پیچد خیالت در سرم امشب

گم می کنی درخاطرت ، بودو نبودم را . . .

فکرت شبیخون می زند ، در خواب و بیداری

از هم جدا می سازد ارکان وجودم را

افسرده ام ، یخ زد دلم در زیر خاکستر

با یک نگاهت تازه کن رنگ کبودم را . . .

فواره ای افتاده ام در دام خاموشی . . .

با بوسه ات ، آتش بزن میل صعودم را . . .

یک شب بیاور کل ِ گرمای وجودت ر ا . . .

با یک بغل نرگس ، مهیا کن فرودم را . . .

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: شنبه 20 آبان 1391برچسب:نگاه,فواره,یخ,خاکستر,خاموش,بوسه,تازه,صعود,سیلی,سینه,امواج,مرداب,فقر,مهتاب,
  • صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 154 صفحه بعد


    narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.ir

    یک نفس تا خدا

    گم می کنی ...

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا