خاطره
روزها از پی هم می آیند و میروند ،ولی ای آخرین رویای عشق ،هیچ چیز ترا از یاد من بیرون نمیبرد !
هرگز چهره تو از برابر دیدگان من برکنار نرفته است ،زیرا از آن هنگام که دیگر ترا در روی زمین ندیدم ، آسمانی تر از همیشه در آسمانت یافتم .آنروز تو چون پرنده ای سبکروح بر بالهای نسیم سحر نشسنی و بسوی بالا شتافتی ولی شاید ندانی که از آن پس حتی یک لحظه دلم بی یادتو نتپیده است .
دلبر من ، خورشید با همه درخشندگی و جلالش در پایان هرروز ناپدید میشود و جای خویش را به تاریکی شب میسپارد ، ولی آفتاب عشق تو جاودانه در آسمان دل من میدرخشد و جان میبخشد .این روزی است که شبی بدنبال ندارد .
در هر صدا که بگوشم میرسد جز داستان تو نمیشنوم . به هرجا که نظر میکنم جز چهره تو نمیبینم . در دل هیچ ستاره ای بجز ماه روی تورا نمیبینم و در چشمک اختران جز نشان چشمان تو نمی یابم .
دلدارمن ،من هنوز دور از تو نفس میکشم و سالهای عمر را بیاد تو میگذرانم ،بیاد آخرین رویای عشق که هیچ چیز آن را از خاطر من محو نمیکند .
(لامارتین )