نذر
من نذر کرده ام که اگر روزی بیایی
به اندازه تمام مهربانی ات غزل بسرایم
قدری تحمل کن،هنوز مانده که عاشق ترین شوم
من نذر کرده ام که اگر روزی عاشق ترین شوم
در کنار پنجره نگاهت بایستم
و با پیراهن آبی به رکوع روم
و وقتی بر می خیزم،لبریزشوم از وجود تو
پس بیا ای کمشده من،مگر نمی بینی که عاشق ترینم