یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

آدمهای امروزی......

این روزهـا کسـی،

به خـودش زحمـت نمیدهـد یک نفـر را کشـف کنـد !

زیبـایی هـایش را بیـرون بکشـد …

… تلخـی هـایش را صبـر کنـد …

آدمهـای ِ امـروز، دوستـی هـای ِ کنسـروی می خواهنـد !

یک کنسـرو که درش را بـاز کننـد …


… بعـد …


یکنفـر، شیرین و مهـربـان، از تویش بپـردبیـرون !

و هی لبخنـد بزنـد و بگویـد :


“حـق بـا تـوسـت“

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: شنبه 29 مهر 1391برچسب:ادم,امروزی,لبخند,مربان,حق,با,توست,کنسرو,زحمت,کشف,
  • اعتماد شرف آبرو صداقت پاكي و مهر

    بيشتر اوقات در كنار پنجره

    خط نگاه من پيداست

    اين را ديگر دوستانم ميدانند

    كه وقت دلتنگي هايم

    آسمان بيشتر از آنان همراه من است

    من ساكت تر از قبل شده ام

    و با لبخندهايم هميشه روي ماهشان را ميبوسم

    نميدانند

    اما باور دارم

    كه اعتماد

    شرف

    آبرو

    صداقت

    پاكي

    و مهر

    از قلبهاي كال روزگار بيشتر اين مردم

    بار رحيل بسته است

    ديگر تمايلي ندارم

    كه بشنوم

    يا حتي بدانم

    اندك چيزهاييست كه ارزشي دارند و من در پي آنان تشنه ترم

    من از رفتارهاي ساده گانه كنجكاوي ديگران در عجبم

    و بيشتر از اصرارشان براي كشف!

    مرتب ميگويند:رها تو پيچيده اي!

    و ميدانم نه براي آنكه من گنگ باشم

    كه درك سكوت ها و نگاه من

    برايشان سخت است

    وگرنه من

    همانند يك حياطي كه در كنجش باغچه ايست و حوضي

    كه هر صبح آب و جارويش ميكنم

    و به ماهي هاي قرمزش نان ميدهم

    هيچ پيچيدگي معماري ندارم...


    javahermarket

    تمام زشتی های دنیا را از قلم بیاندازیم

    دلم تو را می خواهد

    تا فصل به فصل تنم را بخوانی

    و

    دلم را

    بازیهای چشمم را کشف کنی

    و

    ترسهایم را تاب بیاوری

    که دستت را بگیرم

    دنیا را برایت تعریف کنم

    از زاویه ای که چشمم شوی و من عصایت

    و تمام زشتی های دنیا را از قلم بیاندازیم

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:دلنوشته,زیبا,جالب,کشف,ترس,تعریف,دنیا,قلم,تاب,کشف,فصل,,
  • تو ما ل منی

    خــودم کشــفـت کـردهـ ام

    تــو بـا مـن می خـنـدی

    بــا مـن گـریـهـ می کـنـی

    درد دلــت را بـهـ مـن می گـویـی

    دیـــــوانـــــهــــ !

    دلـــت بـــرای مـــن تــنــگ می شــــود

    ضـــربـان قـلـبـت بـا مـــن بـالا مـی رود

    بــا ســــــکـوتم، بــا صـــدایــم

    بــا حـضـــورم، بـــا غــیـبـتم ..

    تــو مــال منـی

    ایــن بــلاها را خـــودم ســرت آوردم

    بـــهـ مــن می گویی دوســـتـت دارم

    و دوســـت داری آن را از زبان مــــن فـقـط "مـــن" بشــنـوی

    بــرای کــهـ مــی تــوانـی مـثـل بــچـهـ هــا خــودت را لـــــوس کنی،

    نــازت را بـخـرد ، و بــهـ تـــو دـست نـزنـد ؟

    چــهـ کســی بـا یـک کـلـمـهـ ، بــا یــک نــگـاهــ ، دلــت را می ریــزد ؟

    بــعــد خــودش جــمــع می کند و ســـر جــایــش مــی گذارد ؟

    چــهـ کســی احســاسـت را تـر و خشـک می کند ؟

    اشــکـت را درمــی آورد ، بــعـد پــاک مــی کـنـد ؟

    چــهـ کــســی پــیــش از آن کـهـ حــرفت را شـــروع کنی تا تــهـ آن را نـفــس می کشد؟

    دیـــــوانـــــهــــ !

    مــن زحمتت را کشــیـدهـ ام تــا بـفـهـمی هــــنـوز مــی توانی انـتـظار بکشـی

    تــپـش قـلـب بگیری ، عـــاشــــق شوی

    تــو حــق نداری خـــودت را از مــن و مـــن را از خــودت بگیری

    تــو حــق نداری " خــودت " را از خــودت بگیری

    مــن شــکایت مــی کنــم از طــرف هــر دویـمان از تـو بـه تــو

    چــهـ کســی قـلـب مـــرا آب و جــارو مــی کند

    دانــهــ مـی پاشد تا کـلـمـات مثل کبوتر از ســر و کول مـن بالا بروند ؟

    چـهـ کسـی همـان بلاهایی که مــن سـر تـو آوردم ســر مــن آوردهـ ؟

    مــن مـــال تـــــــوام دیـــــوانـــــهــــ !

    زحــمتــم را کشــیــدهـ ای

    کشـــفم کردهـ ای

    دســــتت را بهـ مــن بدهـ

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:گریه,کفش,کشف,دستشکایت,دل,دلنوشته,عاشق,ناز,قلب,عاشق,انتظار,اشک,بلا,سکوت,غیبت,
  • صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 154 صفحه بعد


    narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.ir

    یک نفس تا خدا

    آدمهای امروزی......

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا