یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

مـی‌خـواهـی چـه کـار؟

دوستت دارم پریشان،

شانه میخواهی چه کار؟

دام بگذاری اسیرم،دانه

مـی‌خـواهـی چـه کـار؟

✧تا ابد دور تو می‌گردم‌، بسوزان عشق کن‌

ای که شاعر سوختی‌، پروانه

مـی‌خـواهـی چـه کـار؟

✧مُردم از بس شهر را گشتم یکی عاقل نبود

راستی،تو این همه دیوانه...

مـی‌خـواهـی چـه کـار؟

✧مثل من آواره شو از چاردیواری درآ!

در دل من قصر داری‌، خانه

مـی‌خـواهـی چـه کـار؟

✧خُرد کن آیینه را در شعر من خود را ببین

شرح این زیبایی از بیگانه...

مـی‌خـواهـی چـه کـار؟

✧شرم را بگذار و یک آغوش در من گریه کن‌

گریه کن، پس شانه‌ی مردانه...

مـی‌خـواهـی چـه کـار؟

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:قصر,دیوار,عاقل,شاعر,سوخته,زیبایی,عاشق,اغوش,ایینه,شعر,
  • تنهایی

    روزگاری در گوشه ای از دفترم نوشته بودم

    تنهایی را دوست دارم چون بی وفا نیست

    تنهایی را دوست دارم چون تجربه اش کردم

    تنهایی را دوست دارم چون عشق دروغین در آن نیست

    تنهایی را دوست دارم چون در خلوت تنهاییم در انتظار خواهم گریست و هیچ کس اشک هایم را نمیبیند

    اما از روزی که با تو آشنا شدم

    از تنهایی بیزارم چون تنهایی یاد آور لحظات تلخ بی تو بودن است

    از تنهایی بیزارم چون فضای غم گفته سکوتم تو را فریاد میزند

    از تنهایی بیزارم چون به تو وابسته ام

    از تنهایی بیزارم چون با تو بودن را تجربه کرده ام

    از تنهایی بیزارم چون خداوند هیچ انسانی را تنها نیافریده است

    از تنهایی بیزارم چون خداوندتو را برایم فرستاد تا تنها نباشم

    از تنهایی بیزارم چون هر وقت در تنهایی گریه می کنم دستان مهربانت را برای پاک کردن اشک هایم کم میاورم

    از تنهایی بیزارم چون شیرین ترین لحظاتم با تو بودن است

    از تنهایی بیزارم چون مرداب مرده ی تنم با آفتاب نگاه تو جان میگیرد

    از تنهایی بیزارم چون کویر خشک لبانم عطش باران محبت لبانت را دارد

    از تنهایی بیزارم چون به قداست شانه هایت ایمان دارم.

    از تنهایی بیزارم چون تمام واژه های شعرم با تو بودن را فریاد میزند.

    از تنهایی بیزارم چون هیچگاه تنهایی را درک نکرده ام

    همیشه… همه جا… در هر حال… حضورت را در قلبم حس کرده ام پس بگذار با تو باشم

    و عاشقانه در آغوش پر مهر تو بمیرم تا همیشه ماندگار باشم. پس تنهایم نگذار…

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:تنهایی,گریه,مهربانی,بیزار,تجربه,تلخ,شیرین,قلب,احساس,عاشقانه,اغوش,
  • تبریک عید نوروز

    سال تحویل شد و من


    تمام دلتنگیهایم را


    به جای تو


    در آغوش می کشم


    چقدر جایت میان بازوانم خالیست


    نوروز مبارک

    با تو از خاطره ها سرشارم.جشن نوروز تو را کم دارم


    سال تحویل دلم می گیرد با تو تا اخر خط بیدارم


     


    * * * * * *اس ام اس عاشقانه عید نوروز * * * * * *


     


    دی شد و بهمن گذشت فصل بهاران رسید / جلوه گلشن به باغ همچو نگاران رسیـد


    بهار ۱۳۹۰ بر شما مبارک


     


    * * * * * *اس ام اس عاشقانه عید نوروز * * * * * *




    بیامد شاهد شیرین نوروز / بنازم سفره ای هفت سین نوروز


    زچشم ابر نیسا نی دراین فصـل / بریزد اشـک مشک آگین نوروز


    عیدتان مبارک


     


    * * * * * *اس ام اس عاشقانه عید نوروز * * * * * *


     


    جشن فرخنده فرودیـن است / روز بازار گـل و نسرین است


    نوروز فرخنده باد


     


    * * * * * *اس ام اس عاشقانه عید نوروز * * * * * *


     


    نوروز پاسداشت عشق های کوچکی است که زنده مانده اند


    و روز تعظیم در برابر عشق های بزرگی که عظمت را کوچک می دانند.


    پس به تو در نوروز سلام می کنم که بزرگترین عشق این کوچکی


     


    * * * * * *اس ام اس عاشقانه عید نوروز * * * * * *


     


    نوروز آیین رفاقت را نگاهبانی می کند که باور کنیم قلبهامان جای حضور دوستانمان هستند.


     


    * * * * * *اس ام اس عاشقانه عید نوروز * * * * * *


     


    درشکفتن جشن نوروز برایت در همه ی سال سر سبزی جاودان وشادی


    اندیشه ای پویا و آزادی و برخورداری از همه نعمتهای خدادادی آرزومندم


     


    * * * * * *اس ام اس عاشقانه عید نوروز * * * * * *


     


    از نوروز می آموزیم که هیچ وقت کسی را نا امید نکنیم


    شاید امید تنها دارایی اش باشد.


    نوروزتان مبارک باد


     


    * * * * * *اس ام اس عاشقانه عید نوروز * * * * * *


     


    از همین روزنه گشوده به درود / به پرستو، به گل، به سبزه درود


    به بهاری که می‌رسد از راه / چند روز دگر به ساز و سرود


    بهارتان پیشاپیش مبارک


     


    * * * * * *اس ام اس عاشقانه عید نوروز * * * * * *


     


    بهار سخاوتمند است، دامنی از گل به زمین می بخشد.


    کمی پای درس بهار بنشینیم. بهار، ره آورد تفاهم زمین و آسمان است.


    بهار، محصول یگانگی است.


     


    * * * * * *اس ام اس عاشقانه عید نوروز * * * * * *


     




    برای عیدی امسالت


    یک سبد ستاره چیده ام


    تکه ای ازماه را


    و یک شاخه نیلوفر


    سال تحویل میشود


    و من برایت لبخند می زنم


    نوروز مبارک


     


    * * * * * *اس ام اس عاشقانه عید نوروز * * * * * *


     


    لحظه های هستی من از تو پر شده ست


    در تمام روز


    در تمام شب


    در تمام هفته


    …در تمام ماه


    در تمام سالی که گذشت…


    نازنین من


    .


    .


    .


    نوروز مبارک

    تحویل.نازنین.

    javahermarket

    امرروزمیخواهم پا بگذارم براحساس

    باید چرید دراین بوستان واژهاراعلف هارا، شایدطروات سبزی

    ساقه های علف برکرختی قلم ما طراوت ببخشد

    ورول گردون قلم را بچرخاند به واژهای نیک

    امرروزمیخواهم پا بگذارم براحساس چمن وره سپاراندیشه ی

    سبزهستی شوم وبه ادرک زمین درک حیات بچشانم و

    بگویم آسمان به آ.غ.وش تومیل باریدن دارد......

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: شنبه 29 مهر 1391برچسب:اسمان,احساس,چمن,درک,علف,طراوت,ساقه,بوستان,اغوش,حیات,
  • پند بس كن، كه نمی گيرم پند

    باز كن از سر گيسويم بند

    پند بس كن، كه نمی گيرم پند

    در اميد عبثی دل بستن

    تو بگو تا به كی آخر، تا چند

    از تنم جامه برون آر و بنوش

    شهد سوزنده لب هايم را

    تا به كی در عطشی دردآلود

    به سر آرم همه شب هايم را

    خوب دانم كه مرا برده ز ياد

    من هم از دل بكنم بنيادش

    باده ای، كه ز من بی خبری

    باده ای تا ببرم از يادش

    شايد از روزنه چشمی شوخ

    برق عشقی به دلش تافته است

    من اگر تازه و زيبا بودم

    او زمن تازه تری يافته است

    شايد از كام مردی نوشيده است

    گرمی و عطر نفس های مرا

    دل به او داده و برده است ز ياد

    عشق عصيانی و زيبای مرا

    گر تو دانی و جز اينست، بگو

    پس چه شد نامه، چه شد پيغامش

    خوب دانم كه مرا برده ز ياد

    زآنكه شيرين شده از من كامش

    منشين غافل و سنگين و خموش

    مردی امشب ز تو می جويد كام

    در تمنای تن و آغوشی است

    تا نهد پای هوس بر سر نام

    عشق توفانی بگذشته او

    در دلش ناله كنان می ميرد

    چون غريقی است كه با دست نياز

    دامن عشق ترا می گيرد

    دست پيش آر و در آغوشش گير

    اين لبش، اين لب گرمش ای مرد

    اين سر و سينه سوزنده او

    اين تنش، اين تن نرمش، ای مرد

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:چشم,شوخ,بنیاد,شب,یاد,شاید,گرم,اغوش,طوفان,عشق,غریق,دست نیاز,
  • چرا هیچ کس نمینویسد از مردهــا

    من نمی‌فهمم چرا هیچ کس نمینویسد از مردهــا

    از چشم‌ها و شــانه‌ها و دستهایشــان

    ... ... از آغوششان

    از عطر تنشـان،

    از صدایشــان...

    ... پررو می‌شوند؟

    خب بشوند....

    مگر خود ما با هر دوستت دارمی تا آسمـان نرفته‌ایم؟

    مگر ما به اتکــاء همین دست‌ها

    همین نگاه‌ها

    همین آغوشهـا، در بزنگاههای زندگی

    سرِپا نمانده‌ایم؟...

    من بلد نیستم در سـایه، دوست داشته باشم

    من می‌خواهم خواستنم گوش فلک را کر کند.

    من می‌خواهم

    مَردَم بداند دوستش دارم

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:اغوش,فلک,سایه,دوست,دانلود,عطر,اسمان,
  • مرد باش

    مرد باش ،زمین به مرد بودنت نیاز داره ،
    مرد باش . مردونه حرف بزن . مردونه بخند . مردونه عشق بورز .
    مردونه گریه کن ، مردونه ببخش
    مرد باش ، نه فقط باجسمت ،
    بانگاهت ، با احساست ، با آغوشت
    مردباش و هیچوقت نامردی نکن
    مخصوصا برای کسی که به مردونگیت تکیه کرده و باورت کرده.....
    مرد باش!!!

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:دلنوشته,مرد,عشق,نامرد,مردونه,مردونگی,جسم,اغوش,
  • در .... که نامش دوست داشتن است .

    پنهان کن در آغوشت مرا

    مرا در نهانی ترین گوشه ی آغوشت پنهان کن

    آن سوی تاریکی

    بر پهنه ی زندگی

    آن جا که هوا از رویای بهار شفاف تر است و

    باران سرود آفتاب را تکرار می کند...

    راز چشمهایت ستاره ی بختم بود که درخشید

    و مهتاب را در نگاهم زمزمه کرد

    لبهایت خنده را که سال ها در گلو گم شده بود را

    در چهار سوی زمان دوباره فریاد کشید

    و آمدنت کویر دستانم را شکوفه باران کرد

    پنهان کن مرا

    در آغوشی که نامش دوست داشتن است .

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: سه شنبه 25 مهر 1391برچسب:مهتاب,اغوش,پنهان,فریاد,زمزمه,شکوفه,,
  • چرا رفتی.چرا؟


    چــرا رفــتــی، چــرا؟- مـن بـی قـرارم

    بـــه ســـر، ســودای آغــوش تــو دارم

    نـگـفـتـی مـاهـتاب امشب چه زیباست؟

    نـدیـدی جـانـم از غـم نـاشـکـیباست؟

    نــه هـنـگـام گـل و فـصـل بـهـارسـت؟

    نــه عــاشـق در بـهـاران بـیـقـرارسـت؟

    نــگــفــتــم بــا لــبـان بـسـتـهٔ خـویـش

    بــه تــو راز درون خــســتـهٔ خـویـش؟

    خـروش از چـشـم مـن نشنید گوشت؟

    نــیــاورد از خــروشــم در خـروشـت؟

    اگــر جــانــت ز جــانـم آگـهـی داشـت

    چــرا بــی تـابـیـم را سـهـل انـگـاشـت؟

    کـــنـــار خـــانـــهٔ مــا کــوهــســارســت

    ز دیـــدار رقـــیـــبــان بــرکــنــارســت

    چــو شــمــع مــهــر خــامـوشـی گـزیـنـد

    شــب انــدر وی بــه آرامــی نــشــیــنـد

    ز مــــاه و پــــرتـــو ســـیـــمـــیـــنـــهٔ او

    حـــریـــری اوفـــتـــد بـــر ســـیــنــهٔ او

    نسیمش مستی انگیزست و خوشبوست

    پـر از عـطـر شـقـایـق هـای خودروست

    بــیــا بــا هــم شــبــی آنــجــا ســرآریــم

    دمـــار از جـــان دوری هـــا بـــرآریــم

    خــیـالـت گـرچـه عـمـری یـار مـن بـود

    امــیــدت گــرچــه در پــنـدار مـن بـود

    بـــیــا امــشــب شــرابــی دیــگــرم ده

    ز مــیــنــای حــقــیــقــت ســاغــرم ده

    دل دیــــوانـــه را دیـــوانـــه تـــر کـــن

    مــرا از هــر دو عــالــم بــی خــبــر کـن

    بــیــا! دنـیـا دو روزی بـیـشـتـر نـیـسـت

    پــی ِ فــرداش فــردای دگــر نــیــســت

    بـیـا... امـا نـه، خـوبـان خـود پـرسـتـند

    بــه بــنــدِ مــهــر، کــمـتـر پـای بـسـتـنـد

    اگــر یــک دم شـرابـی مـی چـشـانـنـد

    خــمــارآلــوده عــمــری مــی نــشــانـنـد

    دریــن شــهــر آزمــودم مــن بـسـی را

    نـــدیـــدم بـــاوفـــا زآنـــان کــســی را

    تــو هــم هــر چــنــد مــهـر بـی غـروبـی

    بـه بـی مـهـری گـواهـت ایـن کـه خـوبی

    گــذشــتــم مــن ز ســودای وصــالــت

    مـــرا تـــنــهــا رهــا کــن بــا خــیــالــت

    javahermarket

    شانه ی مردانه می خواهی چه کار؟

    دوستت دارم پریشان‌، شانه می‌خواهی چه کار؟

    دام بگذاری اسیرم‌، دانه می‌خواهی چه کار؟

    تا ابد دور تو می‌گردم‌، بسوزان عشق کن‌

    ای که شاعر سوختی‌، پروانه می‌خواهی چه کار؟

    مُردم از بس شهر را گشتم یکی عاقل نبود

    راستی تو این همه دیوانه می‌خواهی چه کار؟

    مثل من آواره شو از چاردیواری درآ!

    در دل من قصر داری‌، خانه می‌خواهی چه کار؟

    خُرد کن آیینه را در شعر من خود را ببین

    شرح این زیبایی از بیگانه می‌خواهی چه کار؟

    شرم را بگذار و یک آغوش در من گریه کن‌

    گریه کن پس شانه ی مردانه می خواهی چه کار؟

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:دلنوشته,شعر,ناب,زیبا,عاشقانه,شعر,بیگانه,اغوش,زیبایی,پریشان,عشق,قصر,دیوار,
  • صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 154 صفحه بعد


    narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.ir

    یک نفس تا خدا

    مـی‌خـواهـی چـه کـار؟

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا