یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

تازه خواهی فهمید

من سکوتم حرف است



حرف هایم حرف است



خنده هایم خنده هایم حرف است



کاش می دانستی



می توانم همه را پیش تو تفسیر کنم



کاش می دانستی



کاش می فهمیدی



کاش و صد کاش نمی ترسیدی



که مبادا دل من پیش دلت گیر کند



یا نگاهم تلی از عشق به دستان تو زنجیر کند



من کمی زودتر از خیلی دیر



مثل نور از شب چشم تو سفر خواهم کرد



تو نترس



سایه ها بوی مرا سوی مشام تو نخواهند آورد



کاش می دانستی



چه غریبانه به دنبال دلم خواهی گشت



در زمانی که برای غربتت سینه دلسوزی نیست



تازه خواهی فهمید



مثل من عاشق مغرور شب افروزی نیست

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:عاشق,شعر,زیبا,دلنوشته,مغرور,عشق,غربت,سایه,چشم,نگاه,زنجیر,خنده,سکوت,حرف,تفسیر,
  • در دلم بنشسته‌ای بیرون میا

    در دلم بنشسته‌ای بیرون میا
    در دلم بنشسته‌ای بیرون میا نی برون آی از دلم در خون میا
    چون ز دل بیرون نمی‌آیی دمی هر زمان در دیده دیگرگون میا
    چون کست یک ذره هرگز پی نبرد تو به یک یک ذره بوقلمون میا
    غصه‌ای باشد که چون تو گوهری آید از دریا برون بیرون میا
    سرنگون غواص خود پیش آیدت تو ز فقر بحر در هامون میا
    گر پدید آیی دو عالم گم شود بیش از این ای لولو مکنون میا
    نی برون آی و دو عالم محو کن گو برون از تو کسی اکنون، میا
    چون تو پیدا می‌شوی گم می‌شوم لطف کن وز وسع من افزون میا
    چون به یک مویت ندارم دست رس دست بر نه برتر از گردون میا
    چون ز هشیاری به جان آمد دلم بی‌شرابی پیش این مجنون میا
    بدره‌ی موزون شعرت ای فرید بسته‌ی این بدره‌ی موزون میا

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: شنبه 22 مهر 1391برچسب:شعر,مجنون,وسع,گردون,شراب,غواص,جان,هرگز,فقر,لطف,برتر,مغرور,موزون,
  • سخن مرا بشنو...

    ای تندر خیال،ای باد وحشی غرب ،ای دم سرد خزان،ای وجود نامرئی که برگهای مرده ،از برابر تو همچون ارواح از مقابل جادوگران میگریزند، تو که دانه های بالدار درختان را بردوش خود مینشانی وبه خوابگاه تاریک زمستانی آنان میبری ،سخن مرا بشنو ...
    تو که در مسیرت ابرها چون برگهای نیم مرده روی زمین ،ازشاخه های در هم آمیخته آسمان ودریا فرو میریزند وبا خود باران ورگبار به ارمغان می آورند...سخن مرا بشنو.
    اگر من برگی خشک بودم ومیتوانستم بر بال تو نشینم و از زمین برخیزم ،
    اگر ابری تند گذر بودم ومیتوانستم همراه تو بگریزم ،
    اگر موج دریا بودم و میتوانستم با دست تو به پیچ وتاب درآیم وبا نیروی تو ،ای سرکش نا مغلوب شدنی ،شریک شوم،
    اگر لا اقل میتوانستم بدوران کودکی بازگشت کنم وچون آن روزگاران شیرین که در نظرم پیشی گرفتن از سرعت سیر آسمانی توکاری بس ساده وناچیز بود،شریک ولگردی تو در آسمان گردم ،
    در آنصورت دیگر احتیاج بدان نداشتم که چنین با زندگی ستیزه کنم وبرای نجات خود ازچنگ نومیدی وغم ،دست بدامان تو زنم .
    اما اکنون،از تو تقاضا دارم که مرا چون موج دریا،چون پاره ابری سبک ،چون برگی خشک با خود برگیری وهمراه ببری ،
    زیرا دیرگاهی است که در خارستان زندگی افتاده ام واز زخمهای تنم خون میچکد!ای باد غرب،بار سنگین ایام پشت کسی را زیر خود تا کرده که خود همچون تو سرکش وتندومغرور است.
    همچنانکه با وزش خود جنگل خاموش را ارغنون وار بناله در می آوری ،مرا نیز ارغنون خود کن ،چه باک اگر من نیز دراین راه چون درختان جنگل برگ وبار خویش را ازکف بدهم؟
    مرا ارغنون خود کن تا با دست توانای تو ،از دل من وجنگل ،نوای عمیق خزانی که با همه افسردگی خود دلپذیر است برخیزد.
    ای روح سرسخت وخشمگین ،ای باد سرکش،بیا وروح من شو،بیا وخود من شو!

    javahermarket

    حرفای بی بهونه ای عاشقانه...

    همیشه با بدست آوردن اون كسی كه دوستش داری نمی تونی صاحبش بشی ، گاهی وقتا لازم هست كه ازش بگذری تا بتونی صاحبش بشی ، همه ما با اراده به دنیا می آییم با حیرت زندگی میكنیم و با حسرت میمیریم این است مفهوم زندگی كردن ، پس هرگز به خاطر غمهایت گریه مكن و مگذار این زمین پست شنونده آوای غمگین دلت باشدافسوس...آن زمان كه باید دوست بداریم كوتاهی میكنیم آن زمان كه دوستمان دارند لجبازی میكنیم و بعد...برای آنچه از دست رفته آه می كشیم...

    فرق من و تو: گفتی عاشقمی، گفتم دوستت دارم. گفتی اگه یه روز نبینمت میمیرم، گفتم من فقط ناراحت میشم. گفتی من بجز تو به كسی فكر نمی كنم، گفتم اتفاقا من به خیلی ها فكر می كنم. گفتی تا ابد تو قلب منی، گفتم فعلا تو قلبم جا داری. گفتی اگه بری با یكی دیگه من خودمو می كشم، گفتم اما اگه تو بری با یكی دیگه، من فقط دلم میخواد طرف رو خفه كنم. گفتی ... ، گفتم... . حالا فكر كردی فرق ما این هاست؟ نه! فرق ما اینه كه: تو دروغ گفتی، من راستشو

                                       

    هیچوقت مغرور نشو ... برگا وقتی می ریزن كه فكر می كنن طلا شدن ... آنكس كه اعتماد می كند خیانت می بیند و آنكس كه اعتماد نمی كند خود خیانتكار است. آدما مثل كتابن ... از روی بعضی ها باید مشق نوشت ... از روی بعضی ها باید جریمه نوشت ... بعضی ها رو باید چندبار خوند تا معنیشونو بفهمیم ... و بعضی ها رو باید نخونده دور انداخت

                                              

    دل بیتاب من با دیدنت آرام می گیرد اگر دوری زآغوشم نگاهم كام می گیرد مرا گر مست می خواهی نگاهت را مگیر از من شب و شمع بود و من بودم و غم شب رفت و شمع سوخت و من ماندم و غم

                              

    كـاش قلبم درد تنهایی نداشت سینه ام هرگز پریشانی نداشت كاش! برگهای آخر تقویم عشق حرفی از یك روز بارانی نداشت كاش! می شد راه سخت عشق را بی خط پیمود و قربانی نداشت.

                                       

    عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلكه گذاشتن سدی در برابر رودیست كه از چشمانت جاری است. عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلكه پنهان كردن قلبی است كه به اسفناك ترین حالت شكسته است. عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلكه نداشتن شانه های محكمی است كه بتوانی به آن تكیه كنی و از غم زندگی برایش اشك بریزی. عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلكه ناتمام ماندن قشنگترین داستان زندگی است كه مجبوری آخرش را با جدایی به سرانجام برسانی


     

    یه دختر كوری تو این دنیای نامرد زندگی میكرد .این دختره یه دوست پسری داشت كه عاشقه اون بود.دختره همیشه می گفت اگه من چشمامو داشتم و بینا بودم همیشه با اون می موندم یه روز یكی پیدا شد كه به اون دختر چشماشو بده. وقتی كه دختره بینا شد دید كه دوست پسرش كوره. بهش گفت من دیگه تو رو نمی خوام برو. پسره با ناراحتی رفت و یه لبخند تلخ بهش زد و گفت :مراقب چشمای من باش

                                                             

    كامپیوترها به 4 دلیل دخترند: 1.فقط خالقشون از منطقشون سر در میاره! 2.فقط خودشون زبون خودشون رو می فهمن! 3.اگه یه كسی پا بندشون بشه باید هرچی پول داره براشون لوازم جانبی بخره! 4.اگه یكم صبر می كردی یكی بهترش گیرت می اومد! خدائیش اگه دروغ میگم بگو دروغ میگی!

                              

    اگه یه روز من مردم و تو منو دوست داشتی پنج شنبه ها بیا سر مزارم و گل سرخ رنگی را روی قبرم بذار تا همیشه اون گلی رو كه بهت داده بودم رو به خاطر بیارم ولی ... اگه تو مردی......... من فقط یه بار میام مزارت میام و اون دسته گله سفیده مریم رو كه با خونه خودم سرخشون كردم برات هدیه میكنم وعاشقانه كنارت جون میدم تا بدونی هیچ وقت تنها نیست


    گفتی منو دوست داری تو گفتی عاشق چشمام شدی تو گفتی احساسمو دوست داری تو گفتی قلبت مال منه تو گفتی بوسه هامو دوست داری تو گفتی قصه هامو دوست داری تو گفتی دوست داری نوازشت كنم تو گفتی میخوای تو بغلم بگیرمت تو گفتی همدرد تو منم تو گفتی همراز تو منم تو گفتی شب و روز من توای تو گفتی تنها یار من توای تو گفتی... تو همه اینها رو گفتی ولی من فقط می گم اگه تو نباشی من می میرم

                                           

    javahermarket

    صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 154 صفحه بعد


    narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.ir

    یک نفس تا خدا

    تازه خواهی فهمید

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا