یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

****گـــل و خـــار*****

وقتی که باز صدای آب / می پیچه توی کوچه‌ ها
پر میشه از عطر گل ها / انگار تموم دنیا

میشکُفه غنچه گلی / در آرزوی زندگی
براش همین کافیه که / بهش بگن تو خوشگلی

نگاه گل به آسمون / یه دَم کنارش ننشست
به بوته خار دم دست / دلش رو یک نفس نَبَست

چی شد / چرا این راه ، به سراب است
این همه ، خام و سست و خراب است . . .

یه روز یکی دید گلَ رو / خواست بچینه تاج سرُ
تیزی تیغ ها رو که دید / عقلش بهش گفت که نرو

گُلِ به خار گفت که چرا / نمیشی از من ، تو جدا
برو میخوام تنها باشم / تو خیلی زشتی به خدا

یه صبح سرد خیلی زود / بوته خار اونجا نبود
با همه عشقی که داشت / با دلی که شکسته بود

چشمای گل یه وقتی دید / که دستی اونو از شاخه چید
نگاه گل هر جا که گشت / بوته خاری رو ندید

چی شد / چرا این راه ، به سراب است
این همه ، خام و سست و خراب است . . .

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:خار,گل,سراب,عشق,شاخه,خراب,تنها,نگاه,اسمان,عطر,گل,کوچه,خوشگل,
  • روسری را جلو بکش خواهر!


    روسری را جلو بکش خواهر! (طنز) کمپ فارسی

     

    به به ای خانم قشنگ و ملوس
    که قدم می‌زنی به مثل عروس

     

    ای که در پیش آینه با تاپ
    کرده‌ای یک دو ساعتی میک آپ

     
     
    روی اجزای صورتت یک یک
    ریمل وسایه و رژ و پن‌کک
    ...
    به به ای خانم قشنگ و ملوس
    که قدم می‌زنی به مثل عروس

     

    ای که در پیش آینه با تاپ
    کرده‌ای یک دو ساعتی میک آپ

     
     
    روی اجزای صورتت یک یک
    ریمل وسایه و رژ و پن‌کک

     

    شده‌ای – چشم خواهری! – خوشگل
    می‌بری از بزرگ و کوچک دل

    می شود بند عفت از این ناز
    چون کمربند سبز تهران، باز!

    نگو اصلا که: “ذاتا این مدلم”
    خودم این‌کاره‌ام عزیز دلم

    من که این قدر خویشتن دارم
    باز، دیوانه می‌شوم دارم!

    که اگر موجبات ننگی تو
    پس چرا این قدر قشنگی تو؟!

    خواهرم توی این بریز و بپاش
    تا حدودی به فکر ما هم باش

    پیش خود فکر کن که مرد غریب
    گر ببیند تو را به این ترتیب

    از لبش آب راه می‌افتد
    طفلکی در گناه می‌افتد

    من خودم بی خیال دنیاشم
    نه که منظور من خودم باشم

    مشکل از سوی جوجه کفترهاست
    غصه‌ام معضل جوانترهاست

    که به یک جلوه ی زن از مریخ
    خل و دیوانه می‌شوند از بیخ

    رشته را می‌کنند هی پنبه
    بس که ناواردند و بی جنبه

    ما که داریم خانه‌ای در بست
    _تازه ویلای دوستان هم هست!_

    غالبا عصرها همانجایم
    هفته‌ای یک دو روز تنهایم

    الغرض این از این همین دیگر
    روسری را جلو بکش خواهر!

    javahermarket

    آرزوی دو همسر 60 ساله

    یک زوج انگلیسی در اوایل 60 سالگی، در یک رستوران کوچیک رمانتیک سی و پنجمین سالگرد ازدواجشان را جشن گرفته بودن.

    ناگهان یک پری کوچولوِ قشنگ سر میزشون ظاهر شد و گفت:چون شما زوجی اینچنین مثال زدنی هستین و درتمام این مدت به هم وفادارموندین ،
    هر کدومتون می تونین یک آرزو بکنین.
    خانم گفت: اووووووووووووووووه ! من می خوام به همراه همسر عزیزم، دور دنیا سفر کنم.
    پری چوب جادووییش رو تکون داد و ...اجی مجی لا ترجی


    دو تا بلیط برای خطوط مسافربری جدید و شیک QM2در دستش ظاهر شد.

    حالا نوبت آقا بود، چند لحظه با خودش فکر کرد و گفت:

    باید یه جوری از شر زن پیرم خلاص بشم باید یه دختر خوشگل گیرم بیاد و بعد با کمال پر رویی گفت : خب، این خیلی رمانتیکه ولی چنین موقعیتی فقط یک بار در زندگی آدم اتفاق می افته ، بنابر این، خیلی متاسفم عزیزم ولی آرزوی من اینه که همسری 30 سال جوانتر از خودم داشته باشم.
    خانم و پری واقعا نا امید شده بودن ولی آرزو، آرزوه دیگه

    پری چوب جادوییش و چرخوند و.........

    اجی مجی لا ترجی

    و آقا 92 ساله شد!


    خانمش تا چشمش به صورت پر از چروک و دستان لرزان همسر پیرش افتاد از جاش بلافاصله بلند شد و گفت تو دیگه همسر من نیستی پیرمرد !!

    مرد با چشمانی گریان بدنبال همسرش با پشتی خمیده می دوید و می گفت : من عاشقتم !!! حتما پیرمرد این جمله حکیم ارد بزرگ رو نشنیده بود که : مردی که همسرش را به درشتی بیرون می کند ، به اشک به دنبالش خواهد دوید .

    javahermarket

    فرشته بی بال

    بچه ای خوشگل و خوش صحبت و شیرین حرکت رفت ز پیش در خود به بر مادر و پرسید: فرشته به که گویند و چه شکل است سر و صورت او؟

    گفت که: بر عرش برین پیش خداوند مبین هر شب و هر روز به صد شور و به صد سوز گروهی ملکوتی همه سرگرم رکوعند و سجودند و خداوند عطا کرده دوتا بال بدانها و فرشته به همین طایفه گویند که پیوسته کنند از دل و جان سجده خدا را.

    بچه قدری متحیر شد و پرسید که: پس علت آن چیست که این کلفت ما بال ندارد؟ مگر او غیر فرشته است؟ اگر غیر فرشته است چرا چون پدرم زد به رخش .....بدو گفت: روی تو به از فرشته است؟ بگو علت آن چیست که حق بال نکرده است عطا کلفت مارا؟

    مادر این حرف چو بشنید به خشم آمد و فهمید که آقا دلش اندر گرو عشق رخ کلفت شوخ است و عدوئی چو هوو بهر سیه بختی او نقشه کند طرح و از دل و جان شیفته اش صیغه کند بهر خود آن مه لقا را.


    زین سبب گفت بدان بچه که: این کلفت ما نیز فرشته است وز آنهاست که بی بال پرد سوی هوا تا دو سه ساعت دگر از خانه ی ما می رود آن گاه نشان می دهمت پر زدن و رفتن آن بی سر و پا را.
    (بحر طویل های هدهدمیرزا

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:سیب,تنها,فرشته,عشق,صیغه,شوخ,خشم,هوا,شیفته,ملکوت,خوشگل,شیرین,متحیر,هدهد میرزا,سجده,
  • من زنم یا مرد؟

    من زنم یا مرد؟
    خونه مشغول کار بودم که دخترم بدو بدو اومد پرسید :

    دخترم: مامان، تو زنی یا مردی؟

    من: زنم دیگه، پس چی ام؟

    دخترم: بابا، چی؟ اونم زنه؟

    من: نه مامانی، بابا مرده.

    دخترم: مامان تو زنی یا مردی؟

    من: زنم دیگه پس چی ام؟

    دخترم: راست میگی مامان؟

    من: آره چطور مگه؟

    دخترم: هیچی مامان! دیگه کی زنه؟

    من: خاله مریم، خاله آرزو، مامان بزرگ

    دخترم: دایی سعید هم زنه؟

    من: نه اون مرده!

    دخترم: از کجا فهمیدی زنی؟

    من: فهمیدم دیگه مامان، از قیافه ام.

    دخترم: یعنی از چی؟ از قیافه ات؟

    من: از اینکه خوشگلم.

    دخترم: یعنی هر کی خوشگل بود زنه؟

    من: آره دخترم.

    دخترم: بابا از کجا فهمید مرده؟

    من: اونم از قیافش فهمید. یعنی بابایی چون ریش داره و ریشهاشو میزنه و زیاد خوشگل نیست مرده!

    دخترم: یعنی زنا خوشگلن مردا زشتن؟

    من: آره تقریبا.

    دخترم: ولی بابایی که از تو خوشگل تره.

    من: اولا تو نه، شما، بعدشم باباییت کجاش از من خوشگل تره؟

    دخترم: چشاش.

    من: یعنی من زشتم مامان؟

    دخترم: آره.

    من: مرسی.

    دخترم: ولی دایی سعید هم از خاله خوشگلتره!!

    من: خوب مامان بعضی وقتها استثنا هم هست.

    دخترم: چی؟ اون حرفه که الان گفتی چی بود؟

    من: استثنا، یعنی بعضی وقتها اینجوری میشه.

    دخترم: مامان من مردم؟

    من: نه تو زنی.

    دخترم: یعنی منم زشتم

    من: نه مامان، کی گفت تو زشتی؟ تو ماهی، ولی تو الان کودکی.

    دخترم: یعنی من زن نیستم؟

    من: چرا جنسیتت زنه ولی الان کودکی.

    دخترم: یعنی چی؟

    من: ببین مامان، همه ی آدما شناسنامه دارن که توی شناسنامه شون جنسیتشون مشخص
    میشه. جنسیت تو هم توی شناسنامه ات زنه.

    دخترم: یعنی منم مامانم؟

    من: آره دیگه تو هم مامان عروسکهاتی.

    دخترم: نه، مامان واقعی ام؟

    من: خوب تو هم یه مامان واقعی کوچولو برای عروسکهات هستی دیگه.

    دخترم: مامان مسخره نباش دیگه من چی ام؟

    من: تو کودکی.

    دخترم: کی زن میشم؟

    من: بزرگ شدی.

    دخترم: مامان من نفهمیدم کیا زنن؟

    من: ببین یه جور دیگه میگم. کی بتو شیر داده تا خوردی بزرگ شدی؟

    دخترم: بابا!

    من: بابات کی به تو شیر داد؟!!!!!!!!!!

    دخترم: بابا هر شب تو لیوان سبزه بهم شیر میده دیگه!

    من: نه الان رو نمی گم، کوچولو بودی؟

    دخترم: نمی دونم.

    من: نمی دونم چیه؟ من دادم دیگه.

    من: ای بابا، ببین مامان جون، خودت که بزرگ بشی کم کم می فهمی.

    دخترم: الان می خوام بفهمم.

    من: خوب هر کی روسری سرش کنه، زنه هر کی نکنه مرده.

    دخترم: یعنی تو الان مردی، میریم پارک زن میشی؟

    من: نه ببین، من چیه تو میشم؟

    دخترم: مامانم

    من: خوب مامانا همشون زنن و باباها همشون مردن

    دخترم: آهان فهمیدم.

    من: خدا خیرت بده که فهمیدی، برو با عروسکهات بازی کن

    ****

    نیم ساعت بعد...
    دخترم: مامان یه سوال بپرسم؟
    من: بپرس ولی در مورد زن و مرد نباشه ها.
    دخترم: در مورد ماهی قرمزه است.
    من: خوب بپرس.

    دخترم: مامان، ماهی قرمزه زنه یا مرده ؟!!!!!!

     

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 16 مهر 1391برچسب:دختر,مرد,زن,مادر,عروسک,ماهی قرمز,شناسنامه,مسخره,خوشگل,قیافه,خاله,مریم,مادربزرگ,
  • حکایت شیری که عاشق آهو شد

    شیر نری دلباخته ‏ی آهوی ماده شد .
    شیر نگران معشوق بود و می‏ ترسید بوسیله ‏ی حیوانات دیگر دریده شود .
    از دور مواظبش بود ...
    پس چشم از آهو برنداشت تا یک بار که از دور او را می نگریست ، شیری را دید که به آهو حمله کرد . فوری از جا پرید و جلو آمد .
    دید ماده شیری است . چقدر زیبا بود ، گردنی مانند مخمل سرخ و بدنی زیبا و طناز داشت .
    با خود گفت : حتما گرسنه است . همان جا ایستاد و مجذوب زیبایی ماده شیر شد .
    و هرگز ندید و هرگز نفهمید که آهو خورده شد ...
    نتیجه اخلاقی : هیچ وقت به امید معشوق تون نباشید !! و در دنیا رو سه چیز حساب نکنید اولی خوشگلی تون دومی معشوق تون و سومی را یادم رفت . اها اینکه تو یاد کسی بمونید وقتی لازمه .

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 25 تير 1391برچسب:حکایت شیری که عاشق آهو شد,اهو,شیر,عاشق,معشوق,زیبا,دلباخته,خوشگل,
  • یه دختر خوب

    یه دختر خوب هیچوقت زودتر از اینکه از شیر بگیرنش عاشق نمی شه

     

    یه دختر خوب بیشتر از 3 ساعت توی حموم نمی مونه

     

    یه دختر خوب وقتی بلد نیست رانندگی کنه چرا باید زور بزنه و با گل پسرا کل کل کنه

     

    یه دختر خوب توی روی مامانش وانمیسته و به خاطر قراری که داره (و سرکاره) 100000 تا دروغ نمی گه

     

    یه دختر خوب از مثلاً 6 ساعت وقت کلاس خودش 5 ساعتش رو نمی پیچونه

     

    یه دختر خوب یواشکی دست تو جیب باباش نمی کنه

     

    یه دختر خوب دستمال دماغ باباشو برنمی داره بندازه رو سرش مثل روسری

     

    یه دختر خوب با همسایشون که خوشگل تره لج نمی شه

     

    یه دختر خوب به خاطر پوست و رنگ بدنش باباشو انقدر تو خرج نمی اندازه

     

    یه دختر خوب وقتی معنی ترانه های خارجی رو نمیدونه مجبور نیست که واسه کلاس اونا رو گوش بده

     

    یه دختر خوب توی قرار با پسر کلاس زورکی نمی آد و پدر کارمند بیچاره اش رو مدیرعامل و رئیس قلمداد نمی کنه

     

    یه دختر خوب دیگه به دختر اٿغانی ها حسودی نمی کنه

     

    یه دختر خوب وقتی از پسری خوشش اومد و داشت از حسودیش می ترکید 10000 تا عیب و ایراد روی پسر نمی زاره

     

    یه دختر خوب شب زود نمی خوابه که صبح زود بیدار بشه که بتونه صاٿکاری و نقاشی کنه

     

    یه دختر خوب برای اینکه مورد توجه قرار بگیره اسمشو عوض نمیکنه (صغرا= هانی - کبری= شانی)

     

    یه دختر خوب از دماغ ٿیل نمی اٿته که نه؟

     

    یه دختر خوب توی مساٿرت به خاطر کسی که روش کلید کرده، باباشو توی منگنه قرار نمی ده که بابا تندتر برو!

     

    یه دختر خوب عکسهای پسر خوشگلا مانند حمید گودرزی شادمهر عقیلی و نخ سوزن محمدرضا گلزار رو به در و دیوار اتاقش نمی زنه یه دختر خوب وقتی لباس آنچنانی برای خودنمایی ندارد از همسایگانش قرض نمی کند اینقدرام بی جنبه نباشین

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:یه دختر خوب,دختر خوب,ارایش,رانندگی,ضد دختر,ازدواج,دروغ,خوشگل,حسودی,مسافرت,دماغ عملی,
  • صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 154 صفحه بعد


    narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.ir

    یک نفس تا خدا

    ****گـــل و خـــار*****

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا