سلام عزیز دلم دلم انقده برات تنگ شده که نگو . ای خدا دلم لک زده برای عزیزم گفتنت شده
وای فرشته شبا انقده دلم میگیره حالا که نیستی روزام به زور شب میشه
شبام هم که خواب نداره کجای اخه رفتی با حرفا رنگ عوض کردی توی که دم از یک زنگی میزدی اصلا مهم نیست انتخابت چیه هییییییییییییییییی
می دونم اخر قصه منو تو تنهای منه
وای خدا بی معرفت یه خدا حافظی می کردی درسته هم رنگه باباتینا شدی ولی بد نیست یاد رنگ قبلتم باشی
من که دیگه جون نموندش
میگی چرا خب نصفه تنم پیشم نیست پاره تنم گمشده
چرا که دیگه حالا که اشکم رو نامه هاته تو هم داری به حرفت بابات گوش می دی
هیییییییییییییی
اشکال نداره من همیشه تنها بودم بازم می مونم تو نگران پدرت باش عشقم بیا بهم یه قول بده دیگه به خاطم جلو رو بابات واینسا گناه داره
هرچی گفت بگو چشم گور بابای منو احسایم گوره بابای بعد من تو خوش باشی من خوشم خاطراتت
.
رفتی فکر کردی میشه با خاطراتت ساده به بقییه زندگی ادامه داد
رفتی حالا جات خالی شده . به کسی هم جرئت نمیدم جای تو بشینه مثل تو یکی واسم اونوم خودتی اگه تو نیومدی پس کسی هم حق نداره بیاد
وای خدام فرشتمو به تو میسپارم
نذاری یکی اشک تو چشاش بیاره الان که با خانوادش خوشه بذار خوش باشه این خوشی ها رو براش زیاد کن
بذار بازم من از یادش برم بذار من یادش نیوفتم مثل قبلا بذار ساده بگذره
بذار من باشم غم درونم به اون…
گلم دیشب نفهمیدم بی تو چطوری سر شد 7 ساعت مثل 100000 دقیقه برام گذشت.بی تو گذشت شبام همیشه با تو سر می شد قد 10 ثانیه هم نمیشد کله 7 ساعت
شرمنده سر درد دارم نمی تونم ادامه بدم مواظب خودت باشیاااا دیگه نگمااا
javahermarket
نوشته : نارون
تاریخ: چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:دلنوشته,عاشقانه,اشکال,نصف,معرفت,خدا,احساس,تنها,رنگ,لک,مهم,عزیزم,